
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۳۰
۱
در جوش لاله و گل، دیوانه را عروسی است
چون تابه گرم گردد، این دانه را عروسی است
۲
از سینه های گرم است هنگامه جهان گرم
تا هست باده در جوش میخانه را عروسی است
۳
رطل گران بود سنگ از دست تازه رویان
هر جا که کودکانند دیوانه را عروسی است
۴
شد عشق سنگدل شاد تا باختیم ایمان
برگشت هر که از دین بتخانه را عروسی است
۵
هنگامه محبت افسردگی ندارد
از فیض عشق سی شب پروانه را عروسی است
۶
نگذاشت شور مجنون یک طفل در دبستان
در خانه ای عروسی، صد خانه را عروسی است
۷
باطل ز قرب باطل صائب شکفته گردد
در گوش خوابناکان افسانه را عروسی است
تصاویر و صوت

نظرات