
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۳۹
۱
ز نغمه تا خدا یک کوچه راه است
بر این حرف بلندم نی گواه است
۲
به حق از تنگنای نی رسیدم
خوشا ملکی که اینش شاهراه است
۳
همه سر اناالحق می سراید
ندانم آب این نی از چه چاه است
۴
نوایش گوش را تنگ شکر کرد
دهان نی که را تا بوسه گاه است
۵
کباب شعله آواز گردم
که یک زنجیره او زلف آه است
۶
نوای عود در طاقت گدازی
به آتشدستی برق نگاه است
۷
مشو از کاسه طنبور غافل
که لبریز از شراب عقل کاه است
۸
بکش دست نوازش بر سر چنگ
که لوح سینه ام بر مد آه است
۹
تأمل چیست در دلها شکستن؟
تصور کن همان طرف کلاه است
۱۰
گناه شرمگینان را چو صائب
زبان بی زبانی عذرخواه است
تصاویر و صوت


نظرات