صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۲۴

۱

از خرابی چون نگه دارم دل دیوانه را؟

سیل یک مهمان ناخوانده است این ویرانه را؟

۲

چاک سازند آسمان ها خیمه نیلوفری

دست اگر بردارم از لب نعره مستانه را

۳

عشق اگر از حسن عالمسوز بردارد نقاب

شمع چون پروانه گردد گرد سر پروانه را

۴

شد مکرر می پرستی، گردش چشمی کجاست؟

تا نهم بر طاق نسیان شیشه و پیمانه را

۵

فارغم از آشنایان تا به دست آورده ام

دامن لفظ غریب و معنی بیگانه را

۶

تا نظر بر خالش افکندم گرفتارش شدم

هست از صد دام گیرایی فزون این دانه را

۷

فارغند از عیش تلخ ما زمین و آسمان

نیست باک از تلخی می شیشه و پیمانه را

۸

چون خسیسان بخت سبز از چرخ مینایی مجو

از زمین دل برآر این سبزه بیگانه را

۹

حرف اهل درد را صائب به بی دردان مگوی

پیش خواب آلودگان کوته کن این افسانه را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۳۷

نظرات

user_image
لیلا مرآت
۱۳۹۸/۰۲/۲۹ - ۱۴:۲۴:۲۵
به نظر می‌رسد مصرعِ دومِ بیتِ اول نیازی به علامتِ سوال ندارد.