
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۵۴
۱
حلقه گوش تو گوشواره صبح است
خال بناگوش تو ستاره صبح است
۲
جلوه تو شوختر ز برق تجلی
چشم تو خندانتر از ستاره صبح است
۳
گوشه ابروی فیض و صیقل توفیق
موجه ای از بحر بی کناره صبح است
۴
شیر ز پستان آفتاب نگیرد
طفل غیوری که شیرخواره صبح است
۵
داغ جگرسوز عشق و سینه روشن
مهره خورشید و گاهواره صبح است
۶
هر نفسی کز جگر به صدق برآید
کم مشمارش که در شماره صبح است
۷
علم لدنی که در کتاب نگنجد
جمله در اوراق پاره پاره صبح است
۸
حسن گلوسوز قندهای مکرر
منفعل از خنده دوباره صبح است
۹
عمر دوباره که خلق طالب اویند
در گره خنده دوباره صبح است
۱۰
از دم صائب بود گشایش دلها
جامه گل پاره از اشاره صبح است
تصاویر و صوت

نظرات