
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۹۱
۱
قسم به خط لب ساقی و دعای قدح
که آب خضر نیرزد به رونمای قدح
۲
گذشت عید بهار و ز تنگدستیها
رخی به رنگ نداریم از حنای قدح
۳
هلال گوشه ابرو نمود، باده بیار
که همچو موج دلم می پرد برای قدح
۴
اگر چه تخم طمع زردرویی آرد بار
زکات رنگ به گلشن دهد گدای قدح
۵
مرا ز همت مستانه شرم می آید
که نقد هستی خود را کنم فدای قدح
۶
نصیحت تو به جایی نمی رسد زاهد
تو و تلاوت قرآن، من و دعای قدح
۷
به عندلیب بگو از زبان من صائب
تو و ستایش گلشن، من و ثنای قدح
تصاویر و صوت


نظرات