
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۹۶
۱
لبریز از می شفق کن ایاغ صبح
از خشکی دماغ محور بر دماغ صبح
۲
عشقی که صادق است شام مطلبش
از خود شراب لعل برآرد ایاغ صبح
۳
بی شست و شوی، نامه پاکان بود سفید
پرورده است در نمک خویش داغ صبح
۴
در پرده جلوه های نهان هست فیض را
غافل مباش در دل شب از سراغ صبح
۵
شمعی بس است ظلمت آیینه خانه را
رنگین شود ز یک گل خورشید باغ صبح
۶
پا در رکاب برق بود حسن نوخطان
زنهار بر مدار نظر از چراغ صبح
۷
صائب ز سینه انجمن افروز عالم
تا گرم شد چو مهر سرم از ایاغ صبح
تصاویر و صوت


نظرات