صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۳۱۶

۱

تا ز خط حسن تو عنبر بر سر آتش نهاد

مغز ما سوداییان سر بر سر آتش نهاد

۲

آه از آن رخساره نو خط که از هر حلقه ای

عاشقان را نعل دیگر بر سر آتش نهاد

۳

شد جهان تاریک در چشم، چو عشق تاج بخش

از پر پروانه افسر بر سر آتش نهاد

۴

عشق را دارالامانی نیست جز آغوش حسن

آشیان خود سمندر بر سر آتش نهاد

۵

هر که چون گل از وفای نوبهار آگاه شد

نقد و جنس خویش یکسر بر سر آتش نهاد

۶

چون پر و بال سمندر، عشق اگر یاری کند

می توان پهلوی لاغر بر سر آتش نهاد؟

۷

دل درون سینه ام از آرزوی خام مرد

چند بتوان هیزم تو بر سر آتش نهاد

۸

کم شتابی داشت عمر ما، که از قد دو تا

دور گردون نعل دیگر بر سر آتش نهاد!

۹

هر که صائب از خس و خار علایق پاک شد

می تواند پا چو صر صر بر سر آتش نهاد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۸
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۴

نظرات

user_image
الف رسته
۱۳۹۶/۰۶/۰۹ - ۱۳:۰۹:۵۷
بیت سوم و بیت هفتم نادرست است. درست آن چنین است:بیت سوم: شد جهان تاریک در چشمم چو عشق تاج بخشبیت هفتم:چند بتوان هیزم تر بر سر آتش نهاد