
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۱۹
۱
کشتی دریاییای دیدم دلم آمد به یاد
حال دور افتادگان ساحلم آمد به یاد
۲
برق را دست و گریبان گیاهی یافتم
گرمخونیهای تیغ قاتلم آمد به یاد
۳
گوهری افتاده دیدم در میان خاک راه
حال جان در ورطه آب و گلم آمد به یاد
۴
از نشاط بیثبات غافلان روزگار
شوخی پرواز مرغ بسملم آمد به یاد
۵
سرنگون دیدم در آن چاه زنخدان زلف را
قصه هاروت و چاه بابلم آمد به یاد
۶
سربههمآورده دیدم برگهای غنچه را
اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
۷
نیست صائب کمتر از منزل حضور راه عشق
کافرم در راه اگر از منزلم آمد به یاد
تصاویر و صوت


نظرات
میثم حسین خانی
وحید محمدپور کاریزکی