صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۳۲

۱

صاف کن ای سنگدل با دردمندان سینه را

می کند دربسته آهی خانه آیینه را

۲

درد و داغ عشق را در دل نهفتن مشکل است

این سپند شوخ، مجمر می کند گنجینه را

۳

عمر باقی مانده را نتوان به غفلت صرف کرد

ساقیا پیش آر آن ته شیشه دوشینه را

۴

زنگ از آیینه تاریک صیقل می برد

مگذران بی باده روشن شب آدینه را

۵

هیچ سیل خانه پردازی چو گرد کینه نیست

در درون خانه باشد خصم، صاحب کینه را

۶

گل ز شبنم در دل شبها نمی باشد جدا

خودپرستان در بغل گیرند شب آیینه را

۷

از نمد، آیینه صائب در حصار آهن است

صوفیان دانند قدر خرقه پشمینه را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۴۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۹۳

نظرات