
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۳۶
۱
چشم برق از اشتیاق خرمن من می پرد
در پی آزار زخم چشم سوزن می پرد
۲
شعله آتش اگر سیلی خور خوی تو نیست
از چه رودایم چراغ از چشم گلخن می پرد؟
۳
داغ ناسور مرا تحریک کس در کار نیست
آتش ما کی به بال طرف دامن می پرد؟
۴
فتنه دستی زآستین برکرد کاندر شهر و کوی
بی محرک سنگ از چنگ فلاخن می پرد
۵
بلبل ما چون کند آهنگ دوری از چمن
آب و رنگ اعتبار از روی گلشن می پرد
۶
صائب از نظاره ات گلزار اگر شد دور نیست
در تماشای تو رنگ از روی گلشن می پرد
تصاویر و صوت



نظرات