
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۶۵
۱
سبزه خط دود از آن رخسار آتشناک کرد
دیده آیینه را جوهر پر از خاشاک کرد
۲
سرنوشت جوهر از آیینه خواندن مشکل است
آن خط نازک رقم را چون توان ادراک کرد؟
۳
سر برآورد از زمین در عهد ما بی حاصلان
تخم قارونی که موسی پیش ازین در خاک کرد
۴
ابر رحمت در دهانش گوهر شهوار ریخت
چون صدف هر کس درین دریا دهن را پاک کرد
۵
چون نریزد از زبان ما صفیر دلخراش؟
چون قلم درد سخن ما را گریبان چاک کرد
۶
مزرع بی حاصل من داغ دارد برق را
کهربایی می تواند خرمنم را پاک کرد
۷
چون نترسد دیده من از غبار خط او؟
زلف صیادش در اینجا دام را در خاک کرد
۸
گرچه صائب می چکد آب گهر از کلک من
دام بتوان در غبار خاطرم در خاک کرد
تصاویر و صوت


نظرات