
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۷۲
۱
گرچه انفاس گرامی سینه صرف آه کرد
اینقدر شد دانه خود را جدا از کاه کرد
۲
تا نگارین شد زمی دست سبو در زیر سر
دست ارباب طمع را از طلب کوتاه کرد
۳
بیوداع ما سفر کردن نه از آداب بود
میتوانستیم آخر همتی همراه کرد
۴
برگ را پنهان کند بسیاری بار درخت
کثرت نعمت زبان شکر را کوتاه کرد
۵
رنگها در روز روشن مینماید خویش را
از سیه کاری مرا موی سفید آگاه کرد
۶
با خس و خاشاک، صائب موجه دریا نکرد
آنچه با ما سادهلوحان آب زیر کاه کرد
تصاویر و صوت


نظرات