
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۷۶
۱
آب حیوان دید لعلت را و ایمان تازه کرد
از دهان موج بیتابانه صد خمیازه کرد
۲
از پریشان گردی گلشن زهم پاشیده بود
دام، اوراق پر و بال مرا شیرازه کرد
۳
خنده شادی چه می جویی درین ماتم سرا؟
گل تمامی عمر خود را صرف یک خمیازه کرد
۴
شرکت فیض شهادت بر نتابد رشک عشق
کشتن پرویز داغ کوهکن را تازه کرد
۵
طوق زنار گلوی قمریان را پاره ساخت
سرو پیش قد موزون تو ایمان تازه کرد
۶
با بزرگان باش صائب تا شود نامت بلند
خم فلاطون را درین عالم بلندآوازه کرد
۷
پیش ازین هر چند شهرت داشت در ملک عراق
سیر ملک هند صائب را بلندآوازه کرد
تصاویر و صوت


نظرات