
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۳۸۴
۱
می شود دل مضطرب چون گریه ام زور آورد
ناخدا را شور دریا بر سر شور آورد
۲
چین زلف مشک بیزی کو، که از تحریک او
زخم کافر نعمتم ایمان به ناسور آورد
۳
بی ادب پروانه ای دارم که جذب همتش
موکشان صد شعله را از خلوت طور آورد
۴
در خم دام فراموشی به خود درمانده ایم
دانه ای از بهر مرغ ما مگر مور آورد
۵
هر شرابی نیست صائب با دماغم سازگار
عشق کو تا جرعه ای از خون منصور آورد
تصاویر و صوت


نظرات