صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۰۲

۱

غیر را در بزم خاص آن سیم‌تن می‌پرورد

یوسف ما گرگ را در پیرهن می‌پرورد

۲

خون چو گردد مشک هیهات است ماند در وطن

نافه را بیهوده آهوی ختن می‌پرورد

۳

آن حریف خار زخمم من که صحرای جنون

هرکجا خاری است بهر پای من می‌پرورد

۴

خوشه را هرگز نمی‌باشد دو سر، بگسل طمع

می‌گدازد جان خود را هرکه تن می‌پرورد

۵

گل‌رخان را می‌دهد تعلیم عاشق‌پروری

گل که بلبل را در آغوش چمن می‌پرورد

۶

بی‌تأمل دم مزن، کز لب گهر می‌ریزدش

چون صدف هرکس سخن را در دهن می‌پرورد

۷

پرده‌ای بر روی کار از جوی شیر افکنده است

عشق، شیرین را به خون کوهکن می‌پرورد

۸

این غزل را هرکه گوید صائب از اهل سخن

«می‌گدازد جان شیرین و سخن می‌پرورد»

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۳
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۵۹۲

نظرات