صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۲

۱

چون ندارد حرف ره در خلوت محجوب ما

پیچ و تاب بی قراری ها بود مکتوب ما

۲

پیش ما وصل لباسی پرده بیگانگی است

چشم می پوشد ز بوی پیرهن یعقوب ما

۳

غیر تسلیم و رضا در وحشت آباد جهان

کیست دیگر تا کند مکروه را مرغوب ما؟

۴

تیغ را گردد زبان کند از سپر انداختن

خصم غالب می شود ز افتادگی مغلوب ما

۵

از تلاش وصل بر ما زندگانی تلخ بود

شد ز حسن عاقبت درد طلب مطلوب ما

۶

جذبه دریا دلیل سیل پا در گل بس است

رهنما را می شمارد سنگ ره مجذوب ما

۷

هست در هر نقطه ای پوشیده صد طومار حرف

سرسری چون خامه صائب مگذر از مکتوب ما

تصاویر و صوت

نظرات