صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۳۶

۱

از تماشایی صفای روی جانان کم نشد

عالمی گل چید و برگی زین گلستان کم نشد

۲

گرچه ذرات جهان را چشم بینش آب داد

قطره ای از چشمه خورشید تابان کم نشد

۳

کاسه اهل کرم خالی نمی گردد ز جود

ماه نو شد بدر و نور مهر تابان کم نشد

۴

لنگر بیتابی دریا نمی گردد گهر

شورش اهل جنون از سنگ طفلان کم نشد

۵

کام ما را خنده پنهان او شیرین نکرد

ز آب گوهر تلخی دریای عمان کم نشد

۶

در همه روی زمین یک گردن بی طوق نیست

حلقه ای هر چند ازان زلف پریشان کم نشد

۷

عاشق از پاس ادب در وصل هجران می کشد

حسرت طوطی زقرب شکرستان کم نشد

۸

این جواب آن غزل صائب که نصرت گفته است

شد جهان پرشور و گردی زان نمکدان کم نشد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۸

نظرات