صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۵۰

۱

گرچه عمری شد صبا مشق ریاحین می کشد

خجلت روی زمین زان خط مشکین می کشد

۲

بوالهوس را روی دادن، خون عصمت خوردن است

وای بر آن گل که خار از دست گلچین می کشد

۳

می کند بالین ز زانو خاکساران ترا

چرخ کز زیر سر بیمار، بالین می کشد

۴

چون فلک هر سبزه شوخی که می خیزد زخاک

گردنی در راه آن آهوی مشکین می کشد

۵

نقش شیرین را به خون خسرو زلوح خاک شست

همچنان فرهاد غافل مشق شیرین می کشد

۶

زود خواهد شد نهان در زیر دامان زمین

آن که دامن بر زمین از راه تمکین می کشد

۷

در سواری حسن می آید دو بالا در نظر

این نهال شوخ، قد در خانه زین می کشد

۸

حرف گیران از خموشیهای ما خونین دلند

بی زبانی سرمه در کام سخن چین می کشد

۹

صائب از در یوزه تحسین یاران فارغ است

این کلام از دشمن خونخوار تحسین می کشد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۷۵

نظرات