
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۴۵۶
۱
از سر خاک شهیدان سبزه گلگون میدمد
چون نباشد لالهگون تیغی که از خون میدمد؟
۲
سرکشی در آب و خاک مردم افتاده نیست
در زمین خاکساری دانه وارون میدمد
۳
گر پریشان اختلاطی نیست لازم حسن را
هر سحرگه آفتاب از مشرقی چون میدمد؟
۴
کوهکن هر کاسهٔ خونی که خورد از دست رشک
از مزارش در لباس لاله بیرون میدمد
۵
ره ندارد جلوه آزادگی در کوی عشق
سرو اگر کارند اینجا بید مجنون میدمد
۶
خاکدان دهر را طوفان اگر آبی دهد
تا به دامان جزا از خاک، قارون میدمد
۷
داغ مجنون بیابان گرد دارد بر جگر
لالهای کز سینه صحرا و هامون میدمد
۸
نیست بیحسن ادا یک نقطه صائب شعر من
از زمین پاک من هر دانه موزون میدمد
تصاویر و صوت

نظرات