
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۴۶۶
۱
از هجوم اشک دل در چشم خونپالا نماند
در قفس از جوش گل از بهر بلبل جا نماند
۲
شوق دل را از حریم چشم تر بیرون کشید
کشتی ما از سبکباری درین دریا نماند
۳
تا خط بغداد جامم را ز می لبریز کرد
خونبهای توبه ام در گردن مینا نماند
۴
از قماش پیرهن بی جلوه یوسف چه ذوق؟
شیشه خالی بزن بر سنگ چون صهبا نماند
۵
چند ریزد صائب از کلک تو ابیات بلند؟
در بیاض سینه احباب دیگر جا نماند
تصاویر و صوت

نظرات