صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۴۶۷

۱

از دیار مردمی دیار در عالم نماند

آشنارویی به جز دیوار در عالم نماند

۲

تیشه فولاد انگشت ندامت می گزد

حیف یک فرهاد شیرین کار در عالم نماند

۳

هر کجا خاری است در پیراهن من می خلد

گرچه از چشم تر من خار در عالم نماند

۴

از بنای استوار شرع با آن محکمی

غیر برفین گنبد دستار در عالم نماند

۵

گوشه چشمی نماند از مردمی در روزگار

سرمه واری نرمی گفتار در عالم نماند

۶

طالب آمل گذشت و طبعها افسرده شد

کز چه رو آن آتشین گفتار در عالم نماند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۸۲

نظرات