
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۲۴
۱
خط مگر با آن لب میگون مرا همدم کند
زور این می را مگر بیهوشدارو کم کند
۲
گرچه دارد حجت ناطق زعیسی در کنار
گفتگوی منکران خون در دل مریم کند
۳
گر بود طوطی، که زنگ خاطر من می شود
هر که را با خویش آن آیینه رو محرم کند
۴
سبزه خاکش برآید سرمه آلود از زمین
عشق هر کس را به اسرار نهان محرم کند
۵
خون کند کفران نعمت باده را در ساغرش
هر که با جام سفالین یاد جام جم کند
۶
اشک بلبل را به دامن رهنمایی کند
گل ز روی لطف اگر دلجویی شبنم کند
۷
هر که صائب نرگس خندان او را دیده است
چشم آهو را خیال حلقه ماتم کند
تصاویر و صوت

نظرات