صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۵۳۶

۱

کی گره باز از دل من باده گلگون کند؟

نی مگر دست نوازش ز آستین بیرون کند

۲

خارخاری هر که را در دل بود چون گردباد

ریشه هیهات است محکم در دل هامون کند

۳

چشم پوشیدن زدنیا بر خسیسان مشکل است

نیست ممکن کاسه خود را گدا وارون کند

۴

سالها می بایدش زد غوطه در دریای خون

هر سبکدستی که خار از پای ما بیرون کند

۵

گردد از چین جبین حرص طمعکاران زیاد

پیچ و تاب تشنه را موج سراب افزون کند

۶

کو تهی دست درازش را بود در آستین

هر که می خواهد به احسان خلق را ممنون کند

۷

نیست ممکن تشنه را سیراب سازد آب تلخ

تا خط ظالم چها با آن لب میگون کند

۸

می دهد روزی به ارباب قناعت بی طلب

آن که خاک بسته لب را طعمه از قارون کند

۹

گوشه گیرانند ایمن از غبار حادثات

آب گوهر را کجا سیلاب دیگرگون کند؟

۱۰

می کند در خانه گلگشت خیابان بهشت

هر که صائب می تواند مصرعی موزون کند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۴

نظرات