صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۵۴۳

۱

سیل اشکم گوهر راز آشکارا می‌کند

آنچه پنهان کرده‌ام سیما هویدا می‌کند

۲

لعل نوشین خنده‌ات کار مسیحا می‌کند

یعنی از عیسی بمیرد باز احیا می‌کند

۳

نیست زور بازوی دولت درین ره دستگیر

می‌خورد خضر آنچه اسکندر تمنا می‌کند

۴

گر به ظاهر گریه بلبل ندارد اعتبار

دامن خود را به این امید، گل وا می‌کند

۵

صد بهشت از عشق در هر گوشه‌ای آماده است

زاهد کوته‌نظر جنت تمنا می‌کند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۶

نظرات

user_image
Polestar
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۱۵:۲۶:۴۶
مصراع اول، وزنش جور درنمیاد
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۱۷:۴۰:۴۱
به نظرم مصرع اول چنین باشدسیل اشکم گوهر راز آشکارا می کند
user_image
فرشید
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۱۸:۰۲:۴۶
میشه به جای آشکار، آشکارا گفت:سیل اشکم گوهر راز آشکارا می کندآنچه پنهان کرده ام سیما هویدا می کند