صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۵۴۷

۱

سیر چشمی خاک در چشم سخاوت می کند

مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند

۲

ای دل بیدرد، چندین درد را صاحب مشو

لاله داغ خویش را بر سینه قسمت می کند

۳

در گلستانی که جولانگاه سرو همت است

شبنمی تسخیر خورشید قیامت می کند

۴

نیستی طاوس، در قید خودآرایی مباش

کعبه با یک جامه در سالی قناعت می کند

۵

شیوه اهل محبت نیست دل برداشتن

در فلاخن سنگ ما قصد اقامت می کند

۶

صائب از قید تعلق فرد شو آسوده باش

باغ چون بی برگ شد خواب فراغت می کند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۹

نظرات

user_image
سحر
۱۳۹۵/۰۶/۱۱ - ۱۵:۰۸:۵۶
سیرچشمی یعنی استغنا و بی نیازی مطلق جز از خالق هستی. این مصراع صائب گرامی « سیر چشمی خاک در چشم سخاوت می کند» را قرن ها قبل انوری گرامی این طور بیان داشته است: «چندان که مروت است در دادن#در ناستدن هزار چندان است». شهادت امام جواد نازنین که مظهر سخاوت و جود و استغنا بودند بر همه تسلیت باد.
user_image
محجوب
۱۳۹۷/۰۲/۱۳ - ۰۳:۵۸:۲۸
در بعضی نسخ نیم بیت اول به این شکل آمده:سیرچشمی خاک در چشم قناعت میکندقناعت به معنی چشم پوشی از دنیا واستفاده حداقلی از نعمتهای ان است که مرتبه پایینتری از سیرچشمی است که نوعی استغنا از نعمتهای دنیوی است همچنین در ابیات دیگری نیز صائب پس از کلمه قناعت از مور و سلیمان یاد کرده است لذا بنظر میرسد قناعت بجای سخاوت صحیح است