
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۵۴۸
۱
آن که از اوضاع خود دایم شکایت میکند
خاطر دشمن فزون از خود رعایت میکند
۲
میشود سرحلقه روشندلان روزگار
هرکه چون چشم آشنایی را رعایت میکند
۳
نیست ایمن از گزند شوخ چشمان جهان
عاشق مسکین که اظهار شکایت میکند
۴
ابر احسان میکند در خاک تیغ برق را
باد دستی خرمن ما را هدایت میکند
۵
کارفرمای غضب را خشم میسوزد نخست
بعد از آن در دیگران گرمی سرایت میکند
۶
نور خود را بر زمین هرگز نماند آفتاب
عشق صائب عاقبت دل را هدایت میکند
تصاویر و صوت

نظرات