صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۵۹

۱

از نصیحت خامتر گردد دل خودکام ما

از نمک سنگین شود خواب کباب خام ما

۲

هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما

اوج دولت طاق نسیان است در ایام ما

۳

قسمت ما زین شکارستان به جز افسوس نیست

دانه اشک تلخ می گردد به چشم دام ما

۴

مردمی گردیده است از چشم خوبان گوشه گیر

چین ابرو مد انعام است در ایام ما

۵

می خورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه

باش کوچکتر ز جام دیگران گو جام ما

۶

بوسه ما را کجا خواهد به آن لب راه داد؟

آن که ره ندهد به گوش از سرکشی پیغام ما

۷

از دعای خیر، ما شکر به کارش می کنیم

هر که می سازد دهانی تلخ از دشنام ما

۸

در نظر واکردنی طی شد بساط زندگی

چون شرر در نقطه آغاز بود انجام ما

۹

بر دل آزاده ما باغ امکان تنگ بود

چشم تنگ قمریان چون سرو داد اندام ما

۱۰

حسن ماند از خیره چشمی های ما زیر نقاب

شد در امیدواری بسته از ابرام ما

۱۱

در بلا انداخت جمعیت دل آزاده را

فلس ما چون ماهیان گردید آخر دام ما

۱۲

طفل بازیگوش آرام از معلم می برد

تلخ دارد زندگی بر ما دل خودکام ما

۱۳

نیست صائب جام عیش ما چو گل پا در رکاب

تا فلک گردان بود، در دور باشد جام ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۵۵
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۹۱
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۷۸

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۷ - ۲۲:۵۲:۵۵
اوج فارسی است و اوگ بوده ولی بالست هم معنی اوج میدهد و حضیض نشیب است