صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۵۹۸

۱

نیستم غمگین که خالی چون کدویم می کنند

کز می گلرنگ صاحب آبرویم می کنند

۲

دست من چون برگ تاک از رعشه ساغر گیر نیست

باده چون مینا دگرها در گلویم می کنند

۳

گرچه می سازم جهانی را زصهبا تردماغ

هر کجا سنگی است در کار سبویم می کنند

۴

می شود بر دیده من عالم روشن سیاه

جای می گر آب حیوان در کدویم می کنند

۵

گرچه بیقدرم، ولی از دیده چون غایب شوم

همچو ماه عید مردم جستجویم می کنند

۶

می کنند از من توقع صد دعای مستجاب

مشت آبی گر کرم بهر وضویم می کنند

۷

کار سوزن می کند با سینه صدچاک من

رشته مریم اگر صرف رفویم می کنند

۸

می کنم شکر بخیلان از کریمان بیشتر

کز ره امساک حفظ آبرویم می کنند

۹

از ره تسلیم چون شکر گوارا می کنم

زهر اگر صائب حریفان در گلویم می کنند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۴۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۰۷

نظرات

user_image
مرتضی
۱۳۹۸/۰۱/۰۱ - ۰۷:۱۰:۰۴
با سلام و احترام.در مصرع اول بیت آخر کلمه " شکر" تشدید می گیرد.