
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶
۱
تشنهٔ خون کرد مستی چشمِ فتّانِ ترا
خوابِ سنگین شد فسانی تیغِ مژگانِ ترا
۲
این لطافت نیست هرگز میوهٔ فردوس را
میتوان خوردن به لب سیبِ زنخدانِ ترا
۳
حلقهها در گوشِ سرو از طوقِ قمری میکِشد
گر به گلشن ره فتد سروِ خرامانِ ترا
۴
دیدهٔ شبنم که در پیراهنِ گل محرم است
حلقهٔ بیرونِ در باشد گلستانِ ترا
۵
چون نباشم چشم بر راهِ نسیمِ التفات؟
من که پروردم به آبِ چشم، ریحانِ ترا
۶
قدرِ من این بس که چون ابرِ بهار از آبِ چشم
تازه دارم خارِ دیوارِ گلستانِ ترا
۷
گرچه افکارِ تو صائب سر به سر سنجیده است
این غزل مشهور خواهد کرد دیوانِ ترا
تصاویر و صوت



نظرات