
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۰۴
۱
در گذر از گفتگو تا ساغر هوشت دهند
جنت در بسته از لبهای خاموشت دهند
۲
سرمپیچ از گوشمال آن دو زلف عنبرین
تا لبی خندانتر از صبح بناگوشت دهند
۳
پاره دل را چو عود خام بر آتش گذار
تا پریزاد سخن را سر به آغوشت دهند
۴
تا نگردد خانه زنبور، دل از زخم نیش
نیست ممکن در گلستان جهان نوشت دهند
۵
لنگر تمکین این بزم است بیهوشی ترا
می روی بیرون ازین محفل اگر هوشت دهند
۶
بر تو از گوش گران این وحشت آبادست خوش
زود در فریاد می آیی اگر گوشت دهند
۷
چون نجوشی در خم گردون ز روی اختیار
جوش بیتابی مزن صائب اگر جوشت دهند
تصاویر و صوت


نظرات