صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۶۲۴

۱

شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود

دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود

۲

در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست

بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود

۳

عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش

امن بودم تا جواب نامه من جنگ بود

۴

در بهارستان وحدت سبزه بیگانه نیست

دست بر هر تار این قانون زدم آهنگ بود

۵

تا غبار خودپرستی شستم از لوح بصر

رو به هر وادی که کردم خضر پیشاهنگ بود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۵۴

نظرات