صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۶۲۷

۱

آبروی کعبه گر از چشمه زمزم بود

کعبه دل را صفا از دیده پرنم بود

۲

از خودآرا، دست بر دنیا فشاندن مشکل است

در ته سنگ است هر دستی که با خاتم بود

۳

می کند عالم به چشم سوزن عیسی سیاه

تار و پود این جهان گر رشته مریم بود

۴

هر که نتواند زدوش خلق باری برگرفت

از گرانجانی حیاتش بار بر عالم بود

۵

صبح، وصل مهر تابان از دم جان بخش یافت

می شود روشن چراغش هر که صاحب دم بود

۶

غنچه خسبان بیخبر از راز عالم نیستند

کاسه زانوی اهل فکر، جام جم بود

۷

آن که اول شعر گفت آدم صفی الله بود

طبع موزون حجت فرزندی آدم بود

۸

هر که صائب نفس سرکش را نسازد زیردست

در حقیقت کمتر از زال است اگر رستم بود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۵۵
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۷۴

نظرات