
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۳
۱
راز دل ها را ز لوح سینه می یابیم ما
آب و رنگ گوهر از گنجینه می یابیم ما
۲
عینک بینایی ما دوربین افتاده است
فیض شنبه از شب آدینه می یابیم ما
۳
آنچه از پیر طریقت کشف نتواند شدن
در خرابات از می دیرینه می یابیم ما
۴
شب به چشم ما نسازد روز روشن را سیاه
فیض صبح از سینه بی کینه می یابیم ما
۵
نیست بر دست سبوی باده چشم ما چو جام
نشأه صهبا ز جوش سینه می یابیم ما
۶
قسمت شاهان نمی گردد ز الوان نعم
آنچه از نان جو و کشکینه می یابیم ما
۷
درنیابند از سمور و قاقم و سنجاب، خلق
گرمیی کز خرقه پشمینه می یابیم ما
۸
می زداید زنگ از دل جلوه گاه یار هم
لذت دیدار از آیینه می یابیم ما
۹
هرچه هر کس را بود در دل نهان، چون آینه
صائب از فیض صفای سینه می یابیم ما
تصاویر و صوت


نظرات