
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۴۲
۱
کی ز سیل گرمرو بر روی صحرا میرود؟
آنچه از مژگان تر بر چهرهٔ ما میرود
۲
عشق را در کشور ما آبروی دیگرست
یوسف اینجا بر سر راه زلیخا میرود
۳
بر امید وعده شب در میان زلف او
روزگاری شد که روز از کیسه ما میرود
۴
رفتی و از بدگمانیهای عشق دوربین
تا تو میآیی به مجلس دل به صد جا میرود
۵
بیشتر ارباب دنیا زر به منعم میدهند
آب این بیحاصلان یکسر به دریا میرود
۶
سرو مشرب در زمین هند بالا میکشد
آب میآید به این گلزار و صهبا میرود
۷
کی نهد صائب قدم بر دیده گریان من؟
آن که از رنگ حنایش خار در پا میرود
تصاویر و صوت

نظرات