صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۶۴۶

۱

از نظر یک دم که آن شکل و شمایل می‌رود

حاصل دریا و کان از دیده و دل می‌رود

۲

در بیابانی که نعل شوق ما در آتش است

نقش پای ناقه پیشاپیش محمل می‌رود

۳

کوچه باغ زلف اگر پایان ندارد گو مدار

می‌توان رفتن به مژگان هرکجا دل می‌رود

۴

در ته هر خاربن صیاد دام افکنده‌ای است

آهوی مغرور را بنگر چه غافل می‌رود

۵

از زمین‌گیری بر آ، سنگ نشان خود نیستی

جاده با افتادگی منزل به منزل می‌رود

۶

طعن نسیانم مزن، شرم از رخ آیینه کن

خود ببین آن چهره هرگز از مقابل می‌رود؟

۷

گربه فردوس از سر کوی تو صائب را برند

می‌رود اما چو مرغ نیم بسمل می‌رود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۶۳

نظرات