
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۳
۱
گفتگو از عقد دندان گوهر غلطان شود
پوچ گو گردد کهنسالی که بی دندان شود
۲
مگذران در خواب غفلت زندگانی را که عمر
چون فلاخن از گرانجانی سبک جولان شود
۳
نیست اهل عشق را اندیشه ای از درد و داغ
بر خلیل الله آتش سنبل و ریحان شود
۴
می برد گیرایی از کف روی تلخ میزبان
خشک از آن در بحر دایم پنجه مرجان شود
۵
از عزیزی می شود فرمانروای رود نیل
روی یوسف چون کبود از سیلی اخوان شود
۶
غافلان را تنگدستی می شود رهبر به حق
رو به دریا می کند ابری که بی باران شود
۷
لب به شکر خنده مگشا همچو بیدردان که زود
می دهد بر باد سر را پسته چون خندان شود
۸
از دل روشن توان صائب به عیب خود رسید
وای بر آن کس کز این آیینه رو گردان شود
تصاویر و صوت


نظرات