
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
۱
از حریصان تشنه چشمی حرص را افزون شود
خاک هیهات است سیر از طعمه قارون شود
۲
حسن را مشاطه ای چون چشم پاک عشق نیست
سرو در آغوش طوق قمریان موزون شود
۳
سینه چاک از نقش می گردد عقیق آبدار
خط مشکین کی حجاب آن لب میگون شود؟
۴
می شود چون گل به اندک فرصتی پا در رکاب
روی هر کس از شراب بیغمی گلگون شود
۵
می کند جوش بهاران آهوان را شیر مست
مستی آن چشم در دوران خط افزون شود
۶
عشق اگر بی پرده سازد لذت آزار را
بر سر خار ملامت رهروان را خون شود
۷
از کمال نو خطان ظاهرپرستان غافلند
خوبی خط پرده فهمیدن مضمون شود
۸
می دهد از چشم لیلی یاد داغ لاله اش
هر که زین دامان صحرا بگذرد مجنون شود
۹
تا توان حاجت روا گردید از درگاه عشق
از چه صائب آدمی از چون خودی ممنون شود؟
تصاویر و صوت

نظرات