صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۶۸۵

۱

خانه‌ای کز نور حسن او مصفا می‌شود

حلقه بیرون در محو تماشا می‌شود

۲

هر طلسمی را به نام باددستی بسته‌اند

چشم یعقوب از نسیم پیرهن وامی‌شود

۳

شرط قطع وادی هستی مجرد گشتن است

زور می‌آرد به ره رهرو چو تنها می‌شود

۴

می‌زند غیرت نمک بر دیده خونبار من

در سر هرکس که شور عشق پیدا می‌شود

۵

چون نگرداند رخ از تیغ شهادت مرده‌دل؟

زشت با آیینه چون شد چهره، رسوا می‌شود

۶

خودنمایی کار ما را در گره انداخته است

قطره چون برداشت دست از خویش دریا می‌شود

۷

صد تماشا هست در پوشیدن چشم از جهان

وای بر چشمی که غافل زین تماشا می‌شود

۸

می‌زند خود را به ساحل، بازمی‌گردد به بحر

از محیط عشق هر موجی که پیدا می‌شود

۹

می‌فتد در رشته جان صد گره از پیچ و تاب

صائب از زلف سخن تا یک گره وامی‌شود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۸۳

نظرات