
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۶۹۸
۱
گر شکر در جام ریزم زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم عقده دل میشود
۲
چون سکندر میخورد آیینهٔ عمرش به سنگ
از خضر یک آب خوردن هرکه غافل میشود
۳
جامه بر تن کعبه را مجنون ما خواهد درید
کی ز سنگ کودکان دیوانه عاقل میشود؟
۴
زیر هر برگ گلی صد نیش خار آماده است
با تن آسانی مکن عادت که مشکل میشود
۵
قطره اشکم اگر از دل چنین چیند غبار
تا سر مژگان رسیدن مهره گل میشود
۶
جان نخواهد برد صائب آفتاب از آه ما
وای بر شمعی که با صرصر مقابل میشود
تصاویر و صوت

نظرات