صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۷۱۴

۱

روح چون تن‌پرور افتد عاقبت تن می‌شود

آب در آهن چو لنگر کرد آهن می‌شود

۲

عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان

عید پروانه است هر شمعی که روشن می‌شود

۳

میوهٔ شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید

عافیت پیدا درین فیروزه گلشن می‌شود

۴

تیره‌بختی کار صیقل می‌کند با اهل دل

اختر آیینه روشندل ز گلخن می‌شود

۵

می‌شود ابر بلا دست حمایت بر سرم

بر چراغ بخت من فانوس دامن می‌شود

۶

عشق شورانگیز غفلت را ز سر وا می‌کند

بی‌قراری خواب سنگین را فلاخن می‌شود

۷

گر کنم پهلو تهی صائب ز زاهد دور نیست

هرکه با کودن نشیند زود کودن می‌شود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۷۹

نظرات