
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۱
۱
راز ما را ناله شبگیر بیرون می دهد
شورش دیوانه را زنجیر بیرون می دهد
۲
نیست از سنگین دلیها گر نگریم در وداع
زخم تیغ تیز خون را دیر بیرون می دهد
۳
شکر می گردد شکایت بر زبان عاشقان
می خورد خون، جوهر این شمشیر بیرون می دهد
۴
دایه هر خونی که از بدخویی طفلان خورد
از محبت در لباس شیر بیرون می دهد
۵
می شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب
خنده را هرکس که بی تدبیر بیرون می دهد
تصاویر و صوت

نظرات