صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۷۵۶

۱

در سر پل باده چون سیلاب می باید کشید

می به کشتی در کنار آب می باید کشید

۲

می توان تا چشمی از روی گلستان آب داد

پرده نسیان به روی خواب می باید کشید

۳

کم نه ای از بلبل و قمری درین بستانسرا

ناله ای چند از دل بیتاب می باید کشید

۴

در سیاهی می کند می کار آب زندگی

در دل شبها شراب ناب می باید کشید

۵

صحبت روشن ضمیران زنگ از دل می برد

باده روشن شب مهتاب می باید کشید

۶

ساده کن از فلس خود را، ورنه از هر موجه ای

همچو ماهی وحشت قلاب می باید کشید

۷

خون کنم دل را که تا این مایه تشویش هست

منت دلجویی از احباب می باید کشید

۸

با لب لعل بتان افتاده صائب کار ما

تشنه ما را ز گوهر آب می باید کشید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۱۶

نظرات