
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۳
۱
سرکشی از زلف آن خودکام می باید کشید
وحشت چشم غزال از دام می باید کشید
۲
می به روی تازه رویان نشأه دیگر دهد
در بهاران باده گلفام می باید کشید
۳
این که گردن می کشی چون شیشه، ای زاهد زدور
تا برآیی زین کشاکش جام می باید کشید
۴
روز نورانی بود مستغنی از شمع و چراغ
باده روشن به وقت شام می باید کشید
۵
می توان خوردن به شیرینی شراب تلخ را
از لب شکرلبان دشنام می باید کشید
۶
محتسب در نوبهاران منع ما از باده کرد
انتقام از مرغ بی هنگام می باید کشید
۷
منتی کز بوسه او می کشیدم پیش ازین
این زمان از نامه و پیغام می باید کشید
۸
چاره چشم گرانخواب است صائب شور عشق
با نمک تلخی ازین بادام می باید کشید
تصاویر و صوت


نظرات