
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۶
۱
تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید
موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید
۲
زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی
عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید
۳
این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
ماه از شرم جمال او سپر بر سر کشید
۴
تنگدستی مرگ را در کام شیرین می کند
بید از بی حاصلی بر خویشتن خنجر کشید
۵
جوهر از بیطاقتی چون مار می پیچد به خود
زخم گستاخ که شمشیر ترا در بر کشید؟
۶
کاسه دریوزه دریا از صدف بر کف گرفت
هر کجا مژگان صائب رشته از گوهر کشید
تصاویر و صوت


نظرات