
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۲
۱
زلف او موی سفید نافه را در خون کشید
شاخ سنبل را زگلشن موکشان بیرون کشید
۲
رتبه من در سیه بختی بلند افتاده است
کوکب من نیل بر رخساره گردون کشید
۳
تا به چشم خویش دید اشک سبکسیر مرا
از خجالت موج پا در دامن جیحون کشید
۴
سنگ نااهلان درستی در سراپایم نهشت
وقت مجنون خوش که پا در دامن هامون کشید
۵
روغن بادام می خواهد ز چشم آهوان
خویش را در دامن صحرا ازان مجنون کشید
تصاویر و صوت


نظرات