صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۷۷۵

۱

تا نکرد از گریه چشم خویش را خاور سفید

از گریبانش نشد مهر بلند اختر سفید

۲

عقل معذورست اگر شد در فروغ عشق محو

پیش خورشید درخشان چون شود اختر سفید؟

۳

عاشق صادق نمی اندیشد از روز حساب

نامه صبح است در هنگامه محشر سفید

۴

از خط مشکین یکی صد شد صفای عارضش

نامه آیینه می گردد زخاکستر سفید

۵

تیشه از خون روی سخت کوهکن را سرخ کرد

تا نسازد راه قصر یار را دیگر سفید

۶

از بناگوش تو دارد صبح چندین آب و تاب

می نماید از صفای شیر این شکر سفید

۷

خون خود را مشک کردن کار هر بیدرد نیست

نافه را گردید ازین اندیشه موی سر سفید

۸

دفتر ایام از افکار رنگین ساده بود

شد زنور رای صائب روی این دفتر سفید

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۶

نظرات