
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۷۸
۱
مرگ را آماده شو هرگاه گردد مو سفید
زندگی بر طاق نسیان نه چو شد ابرو سفید
۲
پرده پوشی چون شب تاریک، کار صبح نیست
دست بردار از سیه کاری چو گردد مو سفید
۳
صبر کن بر تیره روزی کز فروغ عاریت
قد ماه نو دو تا می گردد و ابرو سفید
۴
عنبرین مویی کز او گردیده روز من سیاه
می نماید پیش چشمش دیده آهو سفید
۵
هر که از روشندلی از تیره بختی رو نتافت
از ته ابر سیه چون مه برآید رو سفید
۶
از دورویان جهان امید یکرنگی مدار
نامه را یک رو سیه می باشد و یک رو سفید
۷
نیست آسان زر دست افشار کردن سنگ را
کرد روی کوهکن را قوت بازو سفید
۸
چون نسازد سرخ رویش را به خون عشق غیور؟
کرد راه قصر شیرین کوهکن از جو سفید
۹
نیست صائب اهل دل را شکوه از بخت سیاه
می کند خاکستر این آیینه ها را رو سفید
تصاویر و صوت

نظرات