
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۰
۱
از صبوری در گشاد کارها بگزین کلید
بر نیاید هیچ قفل محکمی با این کلید
۲
بند دست و پاست سامان جهان، اما به جود
می توان زین قفل آهن ساختن چندین کلید
۳
خواب غفلت بند بر چشم و دلت بنهاده است
ورنه اندر آستین توست ای مسکین کلید
۴
در مصاف سخت رویان جهان سستی مکن
قفل آهن را نمی سازد کسی مومین کلید
۵
گرچه همت می گشاید کارهای سخت را
از دل صد چاک کن دندانه های این کلید
۶
نیست ممکن واشود دل بی سخنهای لطیف
کز نسیم صبح دارد غنچه نسرین کلید
۷
نیست یک مشکل که نگشاید به آه نیمشب
راست می آید به هر قفلی که باشد این کلید
۸
پرده گوش ترا کرده است غفلت آهنین
ورنه هر دم حلقه بر در می زند چندین کلید
۹
با گرانان صائب از راه سبکروحی در آی
بیشتر از چوب می دارد در سنگین کلید
تصاویر و صوت


نظرات