صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۸۰۱

۱

نمی خواهم نقاب از صورت احوال من افتد

که در جمعیت دلها خلل از حال من افتد

۲

مرا بی حاصلی برده است از یاد چمن پیرا

مگر ابری به فکر سبزه پامال من افتد

۳

سپهر از خرده بینی می شمارد دانه روزی

ز پیچ و تاب غیرت گر گره در بال من افتد

۴

درین گلزار هر کس را چو ابر از خاک بردارم

زهر برگی زبانی گردد و دنبال من افتد

۵

توانم حلقه ها در گوش کردن سرفرازان را

سر زلف تو گر در پنجه اقبال من افتد

۶

ز سیلاب می گلرنگ عالم می شود ویران

ز ساقی عکس اگر در جام مالامال من افتد

۷

به آن گرمی کف افسوس را بر یکدگر سایم

که آتش در سواد نامه اعمال من افتد

۸

ندارد عقل مهدی در خور کوه شکوه من

مگر سیمرغ عشق او به فکر زال من افتد

۹

ز وحشت می زنم بر کوچه دیوانگی صائب

بغیر از سنگ طفلان هر که در دنبال من افتد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۳۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۱۴

نظرات