صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۸۰۹

۱

خط از بیباکی آن حسن عالمگیر می پیچد

که جوهر بر خود از خونریزی شمشیر می پیچد

۲

حنون را هست در غافل حریفی دست گیرایی

که مجنون با کمال ضعف گوش شیر می پیچد

۳

میسر نیست دل را از غبار خط برون رفتن

که پای سیل را این خاک دامنگیر می پیچد

۴

گزیر از دوزخ سوزان نباشد نفس کجرو را

به آتش راست بتوان ساختن چون تیر می پیچد

۵

کند عزت دنیاست پیچ و تاب خواریها

عبث در کنج زندان یوسف از زنجیر می پیچد

۶

که در صید دل من می کند چین زلف مشکین را؟

که در هر گام دست و پای این نخجیر می پیچد

۷

نشد خط غمزه بیباک را مانع زخونریزی

زجوهر کی زبان جرأت شمشیر می پیچد؟

۸

زبیباکی حنا بر پای خواب آلود می بندد

گرانجانی که بر آب و گل تعمیر می پیچد

۹

نخواهد دید فردا روی آتش را گنهکاری

که بی آتش چو مو از خجلت تقصیر می پیچد

۱۰

به آب حضر صائب گرد راه از خویش می شوید

ز روی صدق هر رهرو که بر شبگیر می پیچد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۴۰

نظرات